فصل ششم:هزینه سرمایه – قطب‌نمای ارزش‌آفرینی


مقدمه: چرا هزینه سرمایه، یک قطب‌نما است؟

تصور کنید شما کاپیتان یک کشتی تجاری (شرکت) هستید و می‌خواهید به سمت “جزیره ثروت” (ارزش‌آفرینی) حرکت کنید. برای این سفر به سوخت (سرمایه) نیاز دارید. بخشی از سوخت را قرض می‌گیرید (بدهی) و بخشی دیگر، سوخت اصلی خود کشتی است (حقوق صاحبان سهام).

  • تأمین‌کننده سوخت قرضی (بانک) از شما کرایه مشخصی (بهره) می‌خواهد.
  • صاحبان کشتی (سهامداران) نیز انتظار دارند که این سفر، سود قابل توجهی برایشان داشته باشد، وگرنه ترجیح می‌دادند کشتی را به کار دیگری بگمارند (هزینه فرصت).

میانگین موزون هزینه سرمایه (WACC)، میانگین هزینه تمام سوخت‌های شماست. این عدد، سرعت حداقلی است که کشتی شما باید داشته باشد تا سفرتان مقرون‌به‌صرفه باشد. هر سفری (پروژه‌ای) که بازدهی کمتر از این نرخ داشته باشد، در حال سوزاندن بیهوده سوخت و نابود کردن ارزش کشتی است. WACC قطب‌نمایی است که جهت درست حرکت، یعنی به سمت پروژه‌های سودآور را به ما نشان می‌دهد.

————————————————————————————————

شعار فصل: “هر ریال سرمایه، یک برچسب قیمت دارد؛ WACC، هنر خواندن این برچسب‌هاست.”

اگر در فصل قبل، سیستم گردش خون کوتاه‌مدت شرکت را مدیریت کردیم، در این فصل به سراغ قلب تپنده تصمیمات استراتژیک شرکت می‌رویم: هزینه سرمایه. این مفهوم، قطب‌نمای ارزش‌آفرینی ماست. به ما می‌گوید که برای خلق ثروت برای سهامداران، پروژه‌هایمان باید حداقل چه بازدهی داشته باشند. در واقع، WACC به ما می‌گوید استفاده از پول دیگران (سرمایه‌گذاران) چقدر برای شرکت “آب می‌خورد”.

————————————————————————————————

۱. کالبدشکافی سرمایه: اجزای تشکیل‌دهنده

منابع اصلی سرمایه بلندمدت که در محاسبه WACC استفاده می‌شوند، عبارتند از:

  1. بدهی (Debt): وام‌ها و اوراق قرضه. هزینه آن، نرخ بهره استقراض جدید است (kd​).
  2. سهام ممتاز (Preferred Stock): سهامی با سود ثابت و ریسک متوسط. هزینه آن (kps)​ است.
  3. سهام عادی (Common Equity): سرمایه سهامداران عادی (آورده و سود انباشته). هزینه آن، نرخ بازده مورد انتظار سهامداران (kce​) است.

نکته کلیدی: ما به دنبال هزینه نهایی (Marginal) هستیم، یعنی هزینه جذب یک ریال سرمایه جدید.

————————————————————————————————

۲. فرمول اصلی: میانگین موزون هزینه سرمایه (WACC)

WACC هزینه‌های هر جزء را بر اساس سهم آن در کل ساختار سرمایه، با هم ترکیب می‌کند.

WACC=(wd​)[ kd ​(1−t)]+(wps​)( kps ​)+(wce​)( kce ​)

 :wوزن یا درصد هر جزء در ساختار سرمایه هدف شرکت

 :Kهزینه هر یک از اجزای سرمایه

 :tنرخ نهایی مالیات

————————————————————————————————

۳. محاسبه قطعات پازل: هزینه هر جزء سرمایه

۳.۱. هزینه بدهی (kd): قدرت سپر مالیاتی

هزینه بهره بدهی، از سود مشمول مالیات کسر می‌شود و باعث صرفه‌جویی مالیاتی می‌گردد. این سپر مالیاتی (Tax Shield)، هزینه واقعی بدهی را کاهش می‌دهد.

برای یافتن kd(هزینه قبل از مالیات)، از نرخ بازده تا سررسید (YTM) اوراق قرضه فعلی شرکت در بازار استفاده می‌کنیم، نه از نرخ بهره اسمی قدیمی.

۳.۲. هزینه سهام ممتاز (kps): ساده و مستقیم

چون سود سهام ممتاز ثابت است، محاسبه هزینه آن ساده است:

که در آن Dps  ​ سود سالانه و P قیمت روز بازار است

۳.۳. هزینه سهام عادی (kce): تخمین بازده مورد انتظار

این بخش چالش‌برانگیزترین قسمت است، زیرا باید نرخ بازده مورد انتظار سهامداران را تخمین بزنیم. دو روش اصلی عبارتند از:

  1. مدل قیمت‌گذاری دارایی‌های سرمایه‌ای (CAPM):

این مدل، هزینه سهام عادی را به نرخ بازده بدون ریسک ()، ریسک سیستماتیک سهم () و صرف ریسک بازار (مرتبط می‌کند.

  1. رویکرد بازده اوراق قرضه بعلاوه صرف ریسک:

kce​=بازده اوراق قرضه بلندمدت شرکت+صرف ریسک اضافی

یک روش قضاوتی که می‌گوید بازده سهام عادی باید به اندازه یک صرف ریسک مشخص از بازده اوراق قرضه همان شرکت بیشتر باشد.

—————————————————————————————-

جمع‌بندی نهایی: از محاسبه تا بهینه‌سازی

تا اینجا، ما یاد گرفتیم که چگونه مهم‌ترین معیار تصمیم‌گیری سرمایه‌گذاری، یعنی WACC، را محاسبه کنیم. ما اکنون می‌توانیم برای هر شرکت، “قطب‌نمای ارزش‌آفرینی” آن را بسازیم. این قطب‌نما به ما می‌گوید که برای موفقیت، باید به کدام سمت حرکت کنیم.

اما آیا این پایان داستان است؟ قطعاً نه! این تازه شروع یک سفر هیجان‌انگیزتر است.

دعوت به فصل بعد: هنر مهندسی مالی

حالا که می‌دانیم چگونه هزینه سرمایه را محاسبه کنیم، سوال بزرگتر و استراتژیک‌تری پیش روی ماست:

چگونه می‌توانیم این هزینه را به حداقل برسانیم؟ آیا می‌توان با تغییر ترکیب بدهی و سهام (ساختار سرمایه)، WACC را کاهش داد و در نتیجه ارزش شرکت را به حداکثر رساند؟

این سوال، ما را مستقیماً به قلب مبحث ساختار سرمایه بهینه (Optimal Capital Structure) می‌برد. در فصل بعدی، به دنیای پیچیده و جذاب بدهی، اهرم مالی، و پیدا کردن نقطه‌ای جادویی خواهیم پرداخت که در آن، هزینه سرمایه شرکت به کمترین حد خود می‌رسد. آماده باشید تا از یک “تحلیل‌گر” به یک “مهندس مالی” تبدیل شوید

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *