سید سعید میری
سلام! من سعید هستم و خوشحالم که قرار است در این سفر آموزشی همراه شما باشم. داستان من با دنیای اعداد و تحلیلها از دوره کارشناسی حسابداری شروع شد و با علاقه شدید به درک سازوکار شرکتها و بازارها، در مقطع کارشناسی ارشد مدیریت مالی ادامه پیدا کرد.
همیشه به دنبال این بودم که دانشم را در سطح بینالمللی بسنجم و به همین دلیل وارد مسیر چالشبرانگیز CFA (Chartered Financial Analyst) شدم. خوشبختانه توانستم آزمون سطح اول این مدرک معتبر جهانی را با موفقیت پشت سر بگذارم. این تجربه به من کمک کرد تا مفاهیم مالی را نه فقط به شکل تئوری، بلکه با دیدی کاملاً عملی و جهانی یاد بگیرم.
حالا اینجا در Miras Learning هستم تا تمام این تجربیات و دانش را به زبانی ساده و کاربردی با شما به اشتراک بگذارم. هدف من این است که به شما کمک کنم تا مفاهیم مالی را نه به عنوان یکسری فرمول های خشک، بلکه به عنوان ابزاری قدرتمند برای تصمیمگیریهای هوشمندانه در کسبوکار و سرمایهگذاری ببینید. بیایید با هم این مسیر را شروع کنیم!
دوره ها
مشاهده همهکالبدشکافی ریسک و بازده در ساختار شرکت
به دنیای اهرم خوش آمدید؛ جایی که قدرت و خطر در یک مسیر حرکت میکنند.
در قلب هر تصمیم مالی، از دریافت وام تا ساخت یک کارخانه عظیم، نیرویی پنهان بهنام اهرم (Leverage) عمل میکند — ابزاری که میتواند سود را چند برابر کند یا در یک لحظه همه چیز را فرو بریزد.
تصور کنید دو شرکت هماندازه، با فروش مشابه. تنها تفاوت در جایی نهفته است که کمتر کسی میبیند: ساختار هزینهها و ترکیب بدهی و سرمایه. رونق اقتصادیِ ۱۰٪ ممکن است سود یکی را ۳۰٪ بالا ببرد و دیگری را ۱۰۰٪! راز این تفاوت در میزان اهرم عملیاتی و مالی نهفته است.
در این فصل، با کالبدشکافی دقیق این شمشیر دولبه، یاد میگیرید:
چگونه ساختار هزینه تعیین میکند که سود شما چقدر با تغییر فروش نوسان میکند؛
چطور با استفاده از DOL، DFL و DTL میزان ریسک و بازده را بسنجید؛
و چگونه با تحلیل نقطه سر به سر (Breakeven Analysis) خط قرمز بقا را تشخیص دهید.
هدف این فصل ساده ولی عمیق است:
فقط فرمولها را حفظ نکنید — منطق پشت آنها را بفهمید.
بیاموزید که چگونه تصمیمی درباره اجاره، تولید، یا وام، میتواند مسیر سودآوری شرکت را دگرگون کند.
🏁 آمادهاید اسرار بزرگنمایی سود و ریسک را درک کنید؟
بیایید وارد دنیای واقعی Leverage شویم؛ جایی که قدرت مالی، هوش مدیریت و شهامت در یک نقطه تلاقی میکنند.
ساختار سرمایه (CAPITAL STRUCTURE)
به دنیای معماری مالی شرکت خوش آمدید!
هر شرکت همانند آسمانخراشی است که عظمتش زیر سایهی سازهای پنهان در ترازنامه معنا مییابد — همان ساختار سرمایه (Capital Structure) که ترکیب بدهی و حقوق صاحبان سهام را تعیین میکند.
شما معمار این سازه مالی هستید؛ باید تصمیم بگیرید اسکلت بنا از چه ساخته شود:
از فولاد بدهی — قدرتمند و ارزانتر اما پرریسکتر،
یا از بتن حقوق صاحبان سهام — منعطفتر اما با هزینهی بیشتر،
یا ترکیبی هوشمند و متعادل از هر دو که پایداری و رشد را توأمان فراهم کند.
این انتخاب تنها به ظاهر ساختار مربوط نمیشود؛ بلکه تعیین میکند هزینه تأمین مالی چقدر است، ریسک شرکت تا چه حد افزایش مییابد و ارزش بازار چگونه شکل میگیرد.
در این فصل، یاد میگیرید چگونه مانند یک مهندس سازهی مالی بیندیشید — نیروهای ریسک و بازده را متعادل کنید، استراتژیهای تأمین مالی را تحلیل کنید و بفهمید چرا برخی شرکتها با بدهی نزدیک به صفر رشد جهشی دارند، در حالی که صنایع زیرساختی با اهرم مالی سنگین، سرمایههای عظیم را به حرکت درمیآورند.
از این پس، ترازنامه را نه صرفاً یک جدول حسابداری، بلکه نقشهی سازهی ارزش شرکت خواهید دید — و تصمیم میگیرید چه ترکیب سرمایهای، بنیان پایدار آینده را میسازد.
هزینه سرمایه (Cost of Capital)- قطبنمای ارزشآفرینی
به قلب نبض ارزشآفرینی شرکت خوش آمدید!
در دنیای پویای مالی، تصمیمات بزرگ همیشه به یک پرسش ساده اما حیاتی ختم میشوند:
«پول را از کجا تأمین کنیم و هزینه واقعی استفاده از آن چقدر است؟»
تصور کنید کاپیتان یک کشتی تجاری عظیم هستید که به سوی جزیره ثروت حرکت میکند. برای حرکت، به سوخت نیاز دارید — سوختی که از دو منبع میآید:
بخشی از وامها و بدهیها (از بانک یا بازار بدهی) و بخشی از حقوق صاحبان سهام — همان سرمایهای که مالکان با امید بازدهی در اختیار شرکت گذاشتهاند.
اما هیچکدام از این منابع رایگان نیستند؛ بانکها نرخ بهره میخواهند و سهامداران بازدهی متناسب با ریسک انتظار دارند. میانگین موزون این هزینهها یعنی WACC (Weighted Average Cost of Capital) همان عدد طلایی تصمیمسازی مالی است: حداقل بازدهی که هر پروژه باید ایجاد کند تا ارزش شرکت حفظ یا افزایش یابد.
اگر بازده یک پروژه کمتر از WACC باشد، در واقع سرمایهتان را میسوزانید؛ اما اگر بیشتر باشد، کشتی شما با قدرت به سمت جزیره ثروت پیش میرود.
در این فصل یاد میگیرید چگونه این قطبنمای مالی را بسازید، هزینه واقعی سرمایه را محاسبه کنید و بر پایهی آن، تصمیمهایی بگیرید که ثروت سهامداران را به حداکثر برساند.
مدیریت سرمایه در گردش و نقدینگی
به دنیای حیاتیِ نقدینگی خوش آمدید!
در عصر پرزرقوبرق کسبوکار، همه از سود و رشد حرف میزنند؛ اما حقیقتی پشت پرده وجود دارد: بسیاری از شرکتهای سودآور، نه بهدلیل زیان، بلکه بهسبب کمبود نقدینگی از پا درمیآیند.
نقدینگی خون جاری در بدن سازمان است و سرمایه در گردش، سیستمی است که این جریان را تنظیم میکند — فاصله میان داراییهای جاری و بدهیهای جاری، مرزی میان بقا و بحران.
در این فصل، میآموزیم چگونه شرکتها جریان نقدی را بهینه میسازند، منابع مالی کوتاهمدت را هوشمندانه مدیریت میکنند و با ابزارهای تحلیلی، نبض سلامت مالی خود را پایش مینمایند.
اینجا، فرمولها به بینش تبدیل میشوند؛ و شما یاد میگیرید چگونه زیر پوست سود شرکتها، جریان زندگی واقعی کسبوکار را ببینید و حفظ کنید.
سرمایهگذاری در دارائیهای سرمایهای (Capital Investments)
به قلب تصمیمسازی مالی خوش آمدید!
تصور کنید مدیرعامل شرکتی بزرگ هستید و باید میان چند فرصت میلیاردی انتخاب کنید: راهاندازی یک خط تولید جدید، خرید یک استارتاپ نوآور، یا نوسازی زیرساختهای شرکت. هر انتخاب، میتواند آیندهی برند شما و ثروت سهامداران را تعیین کند.
در چنین لحظههایی، یک خطا ممکن است سالها زیان بهبار آورد، و یک تصمیم هوشمندانه میتواند مزیت رقابتی پایداری بسازد. اینجاست که “تخصیص سرمایه” یا Capital Budgeting به عنوان ستون فقرات مدیریت مالی وارد صحنه میشود.
در این فصل، خواهیم آموخت چگونه فرصتهای سرمایهگذاری را مثل یک تحلیلگر تیزبین بسنجیم. با دو ابزار کلیدی — ارزش فعلی خالص (NPV) و نرخ بازده داخلی (IRR) — آشنا میشویم و یاد میگیریم دامهای تصمیمگیری که حتی مدیران باتجربه را میلغزاند، چگونه تشخیص دهیم.
اما این فقط تئوری نیست؛ بلکه مهارتی است برای زندگی. از خرید خانه تا راهاندازی استارتاپ یا حضور در یک دوره آموزشی، اصول تخصیص سرمایه به شما یاد میدهد چگونه دادهمحور، منطقی و استراتژیک تصمیم بگیرید.
پس آماده شوید برای یکی از جذابترین فصلهای این دوره — جایی که سرمایه از «عددی روی ترازنامه» به ابزاری برای آفرینش ارزش واقعی تبدیل میشود.